حرکتهای زیاد شبتون
سلام فرشته های مامان چند روز پیش 26 تیر سالگرد ازدواج من و بابایی بود شب رو رفتیم بیرون و برای خودمون جشن گرفتیم و کلی هم غذا خوردیم و خندیم شب خوبی بود من اون شب رو از روز تولدم بیشتر دوست دارم اخه من و بابایی ما شده بودیم و با امدن شما عروسکهای مامان بیشتر خوشحالم سال دیگه همه باهم جشن می گیریم خدایا یعنی میشه این روزها رو ببینم که چهار نفری رفتیم بیرون و جشن می گیریم کم کم داره هفته 26 تموم میشه و شما دارین میرن توی 27 هفته دیشب خیلی مامان رو نگران کرده بودین عسلهای من خیلی تکون می خوردین و درد زیر دل داشتم زیاد ،شکمم هم خیلی سفت کرده بودین همش خودتونو جمع می کردین داشتم از نگرانی دیوونه می شدم همش توکلم به خدا بود فکر می کردم...
نویسنده :
سارا مرادی
11:40